Lilypie - Personal pictureLilypie Kids Birthday tickers Lilypie - Personal pictureLilypie First Birthday tickers
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستاره های طلائی
نویسنده :  سمیه

به نام خداوندگار

سلام عزیزترینم ... ایلیای نازم

img_2862.jpg

 

چقدر بزرگ شدی پسرم ... پسرک پیش دبستانی من ... دیگه واسه سوالایی که می پرسی باید خوب فکر کنم تا خوب جوابتو بدم ... پسرک گوله ی احساس من ... دوست نداشتم انقدر حساس و باریک بین باشی توی این دنیای وانفسایی که قراره توش بزرگ بشی و بالیدن بگیری .... اما خب ... شدی ... انقدر حساسی که فکر نازنینت حتی از پیری پدر و مادرت هم درد میگیره چه برسه به مردنشون ...

انقدر حساسی که به بابا مهدی که می خواد بره سفر کاری میگی ... من دوست ندارم بری برای من پول دربیاری که خوراکی و اسباب بازی برام بگیری اما ازم دور و جدا باشی ...

گاهی اگر شیطنتی بکنی بعد میای و در گوشم نادم میگی ... مامان حرصت دادم؟؟

یا نمی دونم از کجا معتقد شدی که ما اگه باهات قهر باشیم تویی که میری جهنم!!

ما چندان در مورد بهشت و جهنم باهات صحبت نمی کنیم... گذاشتیم واسه وقتش ... اما خودت روش حساسی ... زیاد در موردش سوال میکنی ... در مورد خدا... فرشته ها ... شیطون ... یه عکس خوشگل هم واسشون کشیدی:

 

2011-11-17-2238-00.jpg

 

فرشته ی پاک من ... ازم می پرسی ما هم اگه خوب باشیم می تونیم امام باشیم ..

ایلیای من ... داری روز به روز بزرگتر میشی و من ایستاده ام و بزرگ شدنت رو نگاه میکنم ... صورت قشنگت رو توی 10 سالگی ... توی 18 سالگی و حتی 30 سالگی تصور میکنم ... بعد دلم دنیایی برات غنج میره ...

دیگه الان که داره 6 سالت میشه روحیاتت رو خوب می شناسم ... چیزایی که خیلیا نمی بیننش تو وجودت من عیان میبینم ... می دونم که با همه ی حاضر جواب بودنت به اندازه ی دنیایی خجالتی هستی ... می دونم که هنوز هم وقتی دلت برای کسی خیلی خیلی تنگ میشه به جای دراغوش کشیدن و محبت کردن بیشتر به سروکولش می پری ...

چه بزرگ شدی گل من .. چه زیبا قد کشیدی .... تو خوابم هم نمی دیدم اینجوری عاشق شدنوو ... همیشه فکر میکردم بچه تا وقتی بچه است عزیزتره اما حالا ... دارم با چشام می بینم که بزرگ شدنت یه حسی رو داره تو قلبم تزریق میکنه که تو کوچیکیهات نبوده ...

ایلیای من ... دوستت دارم عزیزترینم ...

یه روزی اگه اینا رو خوندی .. قلب مهربونت که لبریز از محبت شد .. حتما حتما به یاد بیار که برات میگم: روز به روز و لحظه به لحظه قلبم از محبتت سنگینتر میشه .. از مهر به تو و شکر به خداوندگار مهربانی که نعمت مادر شدن رو ... اونم مادر گلی مثل تو شدن رو به من ارزونی داشت ...

مامان همیشه عاشقت

مامان سمیه

 

_ از اینجا تولد 2 سالگی سنای گلم رو هم تبریک میگم .. ایشالا 120 سالگیت نازنینم... اینم یه عکسه از تولد خواهرزاده گلم ... دختر نازنینم خیلی خیلی دوستت دارم

 

img_3453.jpg

 

_ از ایلیا تست شخصیت گرفتیم .. خدا رو شکر همه چیزش خیلی خوب بود و بالاتر از نرم .... عجیب احساساتش بود که نسبت به همسن و سالاش چهل درصدی بیشتر بود!!!

_ معلم نقاشی مهد ایلیا میگه ایلیا نقاشی اش خیلی خوبه و حتما باید تقویت بشه ... توی نمایشگاه نقاشیشون اکثر نقاشیها مال پسر گلم بود... از نقاشیهاش به زودی اینجا میزارم ..

_ ایلیا به شدت عاشق بن تنه ... فکر نمیکنم وسیله ای از بن تن باشه که نداشته باشدش ... منم احترام میذارم به علاقش .. چون خدا رو شکر در حد مخرب نیست ...

_ وبلاگ ایلیای من 5 ساله شد ... مرسی که هستین هنوز

_ هرگز از یاد نمی برم و می نویسم تا برای ایلیای عزیزم ثبت بشه..که وقتی خدا  همین شهریور ماه وجود 8 هفته ای درون بطن منو به آغوش خود کشید ...وجودی که حتی قلب هم داشت ... ایلیا هم پابه پای من غصه خورد و اشک ریخت .. و من در تمامی لحظه ها از خدا خواستم که وجود نازنین و شیرین پسرم رو با سلامتی کامل برای همیشه برام حفظ کنه ...


یکشنبه 90/11/30 ساعت 1:41 عصر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تولدت مبارک مهر ماهی مامان
ستاره ی کوچکم
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
338744 :کل بازدیدها
1 :بازدید امروز
15 :بازدید دیروز
درباره خودم
ستاره های طلائی
سمیه
یه شب سرد زمستون یه شب پر از ستاره‏های پررنگ قایم شده زیر مه‏آلودی شبهای تهرون: خدا تن یکی از فرشته‏های کوچولوش پالتویی از نور پوشوند. بوسه‏ای از گونه صورتیش گرفت و ... یهو فوتش کرد پایین. و من ... مبهوت از این همه حس ناشناخته درون سینه تپنده‏ام نام این فرشته کوچولو رو گذاشتم ... ایلیا....* یه نیمه شب توی پاییز ... پر از مهر ... بازم عطر خدا توی لحظه هام پیچید ... بازم خدا یه فرشته واسم فرستاد ... یه فرشته ... متولد ماه مهر ... سینه ام یه بار دیگه تپشی خدایی گرفت و امیرعلی نامی قدم به دنیام گذاشت.* و آسمان دل من اینک پر است از ستاره های طلایی ... هدیه های آسمانی خداوند مهربانم*
حضور و غیاب
لوگوی خودم
ستاره های طلائی
لینک دوستان
امید زندگی سحر جون
ستایش ندا جون
پگاه جون و پارسا جون
زندگی و پر حرفیهای من
آرش وروجک
گلهای زیبای زندگی
یونا جون
دیبا و پرند جون
خانوم ناظم
نارگلی جونم
پرنیان بلاچه
خاطرات زهرا نازنازی
ثمانه و مهدیار گل
هیراد و آراد رنگ زندگی
ایلیای مامان میتی
حرم دلم (سنای نازم)
دردونه جون
ارشیا گلی
بولک و لولک
یه جای دنج
صحرا ، مثل هیچکس
پویان مامان
پریسا
دل‏آرام الهام جون
سارا ناناز
لیدا فرشته کوچولو
عشق است به آسمان پریدن
هانا جون مامان مهین
من و دخترم ریما
دلتنگی های بیتا
زینب دخمل ناز
ته تغاری حدیثه جون
پوریا و آریا
بهنیا جون
حامی و مانلی
دانیال بهار جون
ایلیای مامان سمیه
پرهام و پارمین
پردیس و شازده کوچولو
ایلیا و هانای هدیه جون
مهدیار مریم جون
خاطرات آلما جون
ایلیای مریم جون
نیکا جونم
نوید گل
پریا عشق لیلا جون
خاطرات راحله و عشقولیش
فاطمه گل بهار مریم جون
پارمیس تکه ای از بهشت
آندیای مژگان جون
مامانی وروجک
محمد حسین
ماجراهای شهراد جان
هیژا کوچولو
روستایی به نام قلبستان
یه دل خاکی با کلی پاکی
ایلیای مامان رویا
ریحانه زهرا جون
نازنین فاطمه جون
هستی جون
ایلیا جون
آرمان شازده کوچولو
دست نوشته های مریم
شرمینه شهرزاد جون
مانا و مانیا دخترای آسمون
نیکان جون
ایلیای مامان بیتا
مانی کوچولو و مامان
آرین کوچولو
آقا احسان
مزدا و پیشی
مامان کوچولو
دنی دردونه
دوقلوهای بیتا جون
کسری و بچه های خاله اش
فاطمه زهرا کوچولو
سمانه بانو
ستایش سمیه جون
پارسای ریحانه جون
مدار صفر درجه
ستاره ما
زهرای مامان ناهید
نورا کوچولو
معصومه سادات محدثه جون
رادین جون
سینا گل من
امیرمهدی مامان اکرم
آزاده
پوریای مامان عسل
ارمیا گل پسر
بنفشه
اشتراک
 
آرشیو
بهمن 85
اسفند 85
فروردین 86
اردیبهشت 86
خرداد 86
تیر86
مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
آبان 86
آذر 86
دی86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر87
شهریور87
مهر 87
آبان87
آذر 87
دی87
بهمن 87
اسفند87
فروردین88
اردیبهشت88
تیر 88
شهریور88
آبان 88
مهر 89
ابان 89
اسفند 89
تیر 90
شهریور 90
بهمن 90
اسفند 90
مهر 91
آذر 91
اسفند 91
طراح قالب